1. رویکرد زیستی
این رویکرد در صدد است تا با ابتناء کردن قوانین تشریعی و دیدگاههای نظری بر وقایع تکوینی، به آنها ابدیت بخشیده، و آراء تبعیض آمیز را ابدی و عادلانه وانمود سازد.
عمر رضا کحالة در کتاب "المرأة فی القدیم و الحدیث"، تفاوتهای اندامی زن و مرد را مبین نابرابری دماغی ایشان میپندارد:
ـ جمجمه زن کوچکتر و باریکتر از مرد میباشد.
ـ مغز زن در سنین ما بین 20 تا 60، 162 الی 164 گرم کمتر از مرد میباشد.
ـ مغز زن در سنین ما بین 60 تا 90، 123 الی 158 گرم کمتر از مرد میباشد.
ـ متوسط وزن نوزاد پسر 3250 گرم و نوزاد دختر 2900 گرم است.
ـ حرارتی که از جسم مرد تولید میشود در حالت استراحت 5 الی 8 درصد در سن مشابه از زن بیشتر است.
ـ نیروی زن در خلال سن 25 الی 30، 32 نیروی مرد در همین سن میباشد.
ـ حنجره زن از حنجره مرد کوچکتر و تارهای صوتی وی نیز متفاوت است.
ـ ستون فقرات زن کوتاهتر است.
ـ خون مرد سنگینتر از خون زن است و آب در خون زن بیشتر از آب در خون مرد است.
ـ نبض زن در حدود 8 الی 12 بار در دقیقه بیشتر از مرد میزند.
ـ حجم قلب مرد بیشتر از حجم قلب زن است، ولی گردش خون تفاوت ندارد.
ـ عصب زن زودتر منفعل میشود و بیشتر متأثر میگردد.
عمر رضا، تفاوتهای روانشناختی و عقلی را مبتنی بر تفاوتهای زیستی نموده، نتیجه میگیرد، همانطور که مردها از نظر زیستی نسبت به زنان تفوق دارند به لحاظ عقلی نیز تفوق دارند.35
2. رویکرد تاریخی
رویکرد دوم با مطالعه مناسبات اجتماعی مابین زن و مرد، مناسبات گذشته را دال بر مناسبات کنونی و آینده ایشان میداند. به عبارت دیگر این رویکرد، گذشته زن را به حال و آینده فرافکنی میکند. جمال محمد فقی، میگوید:
"مزاج مرد اقوی، اکمل، اتم و اجمل از زن میباشد که یک فضیلت فطری است. مزیت فطری مرد بر زن، قوت عقل میباشد؛ همچنان که میبینید، اکثر کشفیات مال مردان است حتی خانم ماری کوری نیز شاگرد همسرش پییرکوری بود".36
استدلال بر محرومیت زنان از برخی مناصب اجتماعی نیز ناشی از همین رویکرد است که، مثلاً طبق مفاد آیه 34 سوره نحل، و آیه 9 سوره انعام، هیچ زنی به مقام پیامبری نرسیده است: "ما ارسلنا من قبلک الارجالا نوحی الیهم" (نحل، 43) (ما نفرستادیم پیش از تو، مگر مردانی را که وحی میکردیم به سوی ایشان). "ولو جعلناه ملکا لجعلناه رجلاً و للبسنا علیهم ما یلبسون" (انعام، 9) (ما اگر رسول را فرشتهای قرار میدادیم، ناگزیر او را هم به صورت مردی میفرستادیم و هر آینه مشتبه میکردیم، چیزی را که بر خود و مردم مشتبه میکنند).
علامه در المیزان میگوید: "لجعناه رجلا" و نفرمود: "لجعلناه بشرا" برای این بود که بشر شامل مرد و زن هر دو میشود؛ رجل گفت تا ـ به طوری که بعضیها گفته اند ـ اشاره کند به این که غیر مرد پیغمبر نمیشود"37
این رویکرد با چالش های عدیدهای روبرو است. دیدگاههای جدید مساوات طلبانه، ناقص العقل بودن فطری زنان را به شدت نفی میکنند و معتقدند اگر در زمانهای گذشته زن نتوانسته است استعداد خویش را بروز دهد،به خاطر مناسبات ظالمانه اجتماعی بوده است.
توجیهات علمی این رویکرد نیز مورد مناقشه قرار گرفته است. منتقدین معتقدند اگر تحقیقات علمی در حل معمای زن توفیق حاصل نماید بحث های ایدئولوژیک دامن میکشد در حالی که این بحث هنوز در حوزه مذهب، فلسفه، علوم اجتماعی، از زمره بحثهای جدی است و اغلب صبغه ایدئولوژیک نیز به خود میگیرد. فلذا نظریه چهارم در برگشت دادن تشریع و ایده های نظری به تکوین ناکام بوده است. دکتر شریعتی مینویسد:
"مسأله زن، چه از نظر احساس چه از نظر اجتماع، همچنان در قرن ما مطرح است و چون "علم" هنوز نتوانسته است آن را حل کند، خواه ناخواه، در مرحله "عقیده" مانده است و بنابراین، همچون همه مسایلی که هنوز علم پاسخی قاطع بدان نداده است، ناچار فلسفه، دین، سنن، پسند و یا نیاز آن را تفسیر و توجیه میکند"38
خلاصه و نتیجه گیری
در پاسخ به سؤالات مطروحه در ابتدای مقاله، چهار نظریه مطرح گردید که فهم برخی از آنها نیاز به تحلیل مفهوم عقل داشت از اینرو قبل از پرداختن به آن نظریات، به مفهوم عقل پرداخته شد که عقل یک فرآیند اجتماعی است که بذر آن در نهاد انسان کاشته شده است، ولی جامعه آن را آبیاری میکند و هر شخصی یا گروهی که از تعامل اجتماعی محروم بماند عقلانیت در وی رشد نمیکند.
به گواهی تاریخ، زنان عصر ائمه علیه مالسلام بنا به سنت دیرینِ قبل از اسلام، از شرکت در مجامع عمومی و تعامل اجتماعی محروم بودند به همین سبب فرآیند عقل در آنها به کمال نرسیده بود؛ فلذا در ادبیات اسلامی سخنانی درباره آنها گفته شده است که امروزه اندیشه های مساوات طلب آنها را برنمی تابد و درصدد تصحیح آن برداشتها و آراء است.
نگارنده اندیشه های موجود را تحت عنوان چهار نظریه مقوله بندی نمود که هر کدام گوشهای از واقعیت را نمایان میسازد. ایده طرد روایات گرچه در مواردی که سند احادیث ضعف دارد راهگشا است لکن علاج نهایی نیست زیرا برخی از گزاره های قرآنی نیز احادیث را تأیید میکنند؛ فلذا به ضرس قاطع نمیتوان گفت: این جملات از علی علیه السلام صادر نشده است.
حمل روایات به موارد خاص (قضیه خارجیه) در پاسخ به سؤال دوم مطرح گردیده که به زعم نگارنده توفیق کلی نداشته و در همه موارد صدق نمیکند، فلذا چنان احادیثی نوع زن در برابر نوع مرد را مورد هدف قرار میدهند. داستانی که علی علیه السلام درباره گفتگوی زنی که خود را نماینده زنان معرفی میکرد با رسول خدا علیه السلام ،این رأی را به وضوح برجسته میسازد.
اما در پاسخ به سؤال سوم مبنی بر این که آیا زنان کنونی نیز مشمول این احادیث هستند یا نه؟39 باید گفت این یک سؤال مصداقی است. طبق تعریف، عقل یک فرآیند اجتماعی است که با تجربه و تعامل پرورش مییابد. در هر عصری که زنان به درجه ای از رشد عقلانی برسند که تفاوت نوعی با مردان نداشته باشند، تخصصا از شمول احادیث خارج میگردند. به عبارت دیگر اصلاً آنگونه روایات معطوف به چنین جامعه ای نیست. اما این که میزان عقلانیت زنان فلان کشور یا فلان منطقه در چه سطحی است؟ سؤالی است که باید پاسخ آن را از عرف و عقل سلیم جویا شد.
اندیشه مساوات طلب، با رویکرد نظری سوم سریعتر به مقصد خواهد رسید، گرچه رویکرد نظری چهارم که به تمایز شناختی و حقوقی زن و مرد پای میفشارد هنوز به قوت خود باقی است و در استفاده معتقدات علمی و شواهد تاریخی دست کمی از دیگر اندیشه ها ندارد.
نتیجه رویکرد سوم در صورت حصول، چنین خواهد بود که درست است احادیثی از علی علیه السلام درباره کاستی عقل زنان صادر شده است ولی گفتار ایشان معطوف به قضیه خارجیه است یعنی زنان آن روزگار مشمول این احادیث بودند ولی در شمول این احادیث در مورد بانوان عصر کنونی تردید وجود دارد.
پی نوشتها:
1. کشفی، سید جعفر، تحفة الملوک، چاپ سنگی، کتابخانه آیةاللّه نجفی مرعشی، برگ 81، تحفه 95 [طریقه سلوک با جماعت زنان]
2. شهیدی، سید جعفر، ترجمه نهجالبلاغه، تهران، انتشارات انقلاب اسلامی، چاپ پنجم، 1373، ص400، حکمت 235 علی علیهالسلام : قیل له علیهالسلام صف لنا العاقل فقال علیهالسلام هو الذی یضع الشئی مواضعه.
3. ابن ابی الحدید معتزلی، شرح نهجالبلاغه، بیروت، داراحیاء التراث العربی، ج20، چاپ دوم، (1967م-1387ه•• )، ص289. قال علی علیهالسلام : من صفة العاقل الاّ یتحدث بما یستطاع تکذیبه فیه.
4. کودن.
5. ابن ابی الحدید، همان، قال علی علیهالسلام : العاقل اذا تکلم بکلمةٍ أتبعها حکمةً و مثلاً، و الأحمقُ اذا تکلم بکلمةٍ أتبعها حلفا.
6. ناظم زاده قمی، سید اصغر، جلوههای حکمت، قم، الهادی، چاپ اول، 1373، ص410، قیل فمن العاقل قال علی علیهالسلام : من رفض الباطل.
7. ابن ابی الحدید، همان، ص331.
8. شهیدی، همان، ص380، قال علی علیهالسلام : لاعقل کالتدبیر.
9. ناظم زاده، همان.
10. ابن ابی الحدید، همان، ص297، قال علی علیهالسلام : العقل یظهر بالمعامله.
11. همان، ص341، قال علی علیهالسلام : العقل غریزة تربیها التجارب.
12. الف: گیدنز، آنتونی، جامعهشناسی، ترجمه منوچهر صبوری، تهران، نشر نی، چاپ سوم، 1376، ص499. ب: رفیعپور، فرامرز، آناتومی جامعه، تهران، شرکت سهامی انتشار، چاپ اول، 1378، ص42.
13. ناظم زاده، همان، ص409، به نقل از کنزالفوائد، ج1، ص199: قال علی علیهالسلام : من ترک الاستماع من ذوی العقول مات عقله.
14. ابن ابی الحدید، همان، ص312 قال علی علیهالسلام : جالس العقلاء اعداءً کانوا او اصدقاءً فان العقل یقع علی العقل.
15. شهیدی، همان، ص58، خطبه هشتاد نهجالبلاغه. معاشر الناس انّ النساء نواقص الایمان، نواقص الحظوظ، نواقص العقول. فاما نقصان ایمانهنّ فقعودهنّ عن الصلاة و الصیام فی ایام حیضهنّ. و اما نقصان حظوظهنّ فمواریثهنّ علی الانصاف من مواریث الرجال. و اما نقصان عقولهنّ فشهادة امرأتین کشهادة الرّجل الواحد. فاتقو اشرار النساء. و کونوا من خیارهنّ علی حذرٍ و لا تطیعوهنّ فی المعروف حتی لا یطمعن فی المنکر.
16. شهیدی، همان، ص307، نامه 31 نهجالبلاغه. ایّاک و مشاورة النّساء فانّ رایهنّ الی أفنٍ و عزمهن الی وهنٍ. و اکفف علیهنّ من ابصارهنّ بحجابک ایّاهنّ فانّ شدة الحجاب ابقی علیهنّ، و لیس خروجهنّ باشدّ من ادخالک من لایوثق به علیهن، و ان استطعت أن لا یعرفن غیرک فافعل. و لا تملّک المرأة من امرها ماجاوز نفسها فانّ المرأة ریحانةٌ و لیست بقهرمانةٍ و لا تعد بکرامتها نفسها، و لا تطمعها فی ان تشفع بغیرها.
17. کدیور، جمیله، زن، تهران، اطلاعات، چاپ اول، 1375، ص57.
18. علامه طباطبایی، محمد حسین، تفسیر المیزان، ترجمه سید محمد موسوی، ج2، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ اول 1363، ص415.
19. طبرسی، ابی علی الفضل بن الحسن، مجمع البیان، بروت، دارالمعرفت، ج9، چاپ دوم، 1406 ه••.ق، ص66.
20. منظور تواتر اصطلاحی نیست بلکه کثرت مراد است.
21. الف: و استشهدوا شهیدین من رجالکم فان لم یکونا رجلین فرجلٌ و امرأتان ممّن ترصون من الشهداء ان تضل احداهما فتذکر احدایهما الاخری (بقره، 282) ب: علامه مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، تهران، انتشارات علمی، ج6، ص101 (باب 33، ش2)
22. شهیدی، همان، ص15.
23. همان، ص16. ارضکم قریبةٌ من الماء، بعیدة من السماء، خفّت عقولکم و سفهت حلومکم فانتم غرضٌ لنابلٍ، و اکلة لآکل و فریسةٌ لضائلٍ.
24. اصحاب جمل به افراد شرکت کننده در جنگ جمل اطلاق میشود که عایشه همسر رسول خدا صلیاللهعلیهوآله و زنان همراه او در آن جنگ نقش اساسی داشتند.
25. ساروخانی، باقر، روشهای تحقیق در علوم اجتماعی، ج1، تهران، موسسه مطالعات و تحقیقات فرهنگی، چاپ اول، 1372، ص184.
26. شهیدی، ترجمه نهجالبلاغه، همان، ص407.
27. محمدابن عمر واقدی، مغازی [تاریخ جنگهای پیامبر]، ترجمه محمود مهدوی، تهران، مرکز نشر دانشگاهی، چاپ دوم، 1369.
28. علامه جعفری، محمد تقی، تفسیر نهجالبلاغه، ج11، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، چاپ اول، 1376، ص302. علی علیهالسلام : ایاک و مشاورة النساء الامن جزّیت بکمال عقل، نقل از بحار، ج103، ص253، با مأخذ 15 متن وصیت مقایسه شود.
29. صحیح مسلم، ج4، ص190، عمر خلیفه دوم میگوید: "واللّه ان کنا فی الجاهلیه مانعد للنساء امرا حتی انزل اللّه تعالی فیهنّ ما انزل و قسم لهنّ ما قسم"
30. علامه مجلسی، همان، ج104، ص306.
31. "قصاری القول ان الفروق الجسمانیه و النفسیه و العقلیه، لا تصدق علی کل رجل و کل امرأة، بل هی نتیجه احتمالیه و تقریبیة، یکثر شذوذها، کما یکثر شذوذ اکثر القواعد الاحتمالیه" کحاله، عمر رضا، المرأة فی القدیم و الحدیث، دمشق، موسسه رساله (1399ه•• ، 1979م)، ص22.
32. جوادی آملی،عبداللّه،زندر آیینه جمالو جلال،قم،مرکز نشر اسراء،چاپدوم،1376،ص54.
33. آذری قمی، احمد، سیمای زن در نظام اسلامی، قم، بخش تحقیقات دفتر آذری قمی، چاپ اول 1373، ص32.
34. سید جعفر کشفی، همان، برگ 80، (تحفه 95).
35. کحالة، عمر رضا، المرأة فی القدیم و الحدیث، دمشق، موسسه رساله، (1399ه•• ـ 1979م)، ص22.
36. جمال محمد فقی، الباجوری، المرأة فی الفکر الاسلامی، عراق، دارالفکر، ج2، (1406ه•• ـ 1986 م)، ص46.
37. المیزان، همان، ج7، ص35.
38. علی،شریعتی،هویتوحقوقزندر اسلام، تهران، انتشارات میلاد، چاپ سوم، 1358، ص13.
39. علامه جعفری، محمد تقی، ترجمه و تفسیر نهجالبلاغه، ج11، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، چاپ اول، 1361، صص302-284.
ایشان ضمن تقسیم عقل به 1. عقل نظری 2. عقل عملی، معتقدند: زنان به لحاظ عقل عملی از مردان کاستی ندارند، کاستی ایشان در عقل نظری است، ایشان در ص298 نتیجه میگیرند: "بنابراین آنچه که صنف مرد به او میبالد و مغرور میشود، فی نفسه دارای ارزش نیست، و اعتباری بیش از شکل دادن به واحدها و قضایایی که آنها را صحیح تلقی کرده است، ندارد.،...،
اگر صنف زنان با توجه به گسترش عقل نظری محض مردان، احساس حقارتی در خود نمایند، عامل شکست روحی خود را به دست خود فراهم میآورند. اگر صنف زنان از عوامل تعلیم و تربیتی کامل برخوردار شوند، به جهت داشتن نقش اساسی در خلقت و چشیدن طعم واقعی حیات و برخوردار بودن از احساسات عالی یا امکان تصعید احساسات خام به احساسات عالی که در صنف زنان قویتر است، میتوان ادعا کرد که زمینه رشد شخصیت انسانی در زنها کمتر از این زمینه در صنف مردان نمیباشد."
علامه: فعالیت عقلانی عبارت است از درست اندیشیدن در انتخاب وسایل برای وصول به هدفهای مطلوب،...، عقل با این تعریف در همه انسانهایی که از نظر ساختمان مغزی صحیح و سالمند، چه مرد و چه زن و چه سیاه و سفید، وجود دارد، اختلافی که میان مردم در این فعالیت عقلانی دیده میشود، مربوط به کیفیت و کمیت آشنایی با مردم با واحدها و قضایای استخدام شده در راه هدفها و اختلاف نظر آنان در هدفگیریها و آشنایی با قوانین و اصول تثبیت شده و قالبگیریهای محیطی و اجتماعی میباشد.
منبع: ماهنامه نامه قم - شماره 14
/خ